تعريف:
آبكامه، نان خورشى است با طعم ترش كه از شير و ماست و غيره تهیه میکنند و نامهاى ديگرى نيز دارد، از قبيل مرى، كامه، كومه و كامخ. خمير خشكى كه آبكامه از آن ساخته مىشود، «فوده» ناميده میشود. از آبكامه، آن را كه سيلان و تندى بر آن غالب است، «آبكامه» و آن را كه غليظ است و از ادويه قديم درست میشود، «مرى» گويند. آبكامه از اختراعات اطباى كلدانى است و ماده آن «فوذج» مىباشد.[1]
اسم:
آبكامه را به فارسى آبكامه و سركه هندى، به عربى و نبطى مرى و فانجى، به هندى كانجى و كار، به سانسكريت كانجك، كانجى (آب ترش مصنوعى) و كندل، به انگليسى كانگى (آب آشاميدنى)،>Congee< به لاتين الكلاين درينك>Alkaline< Drink <
، به سريانى اورياموريا و به رومى كولوغورس میگويند.[2]
روايات:
در مرفوعه ابى محمود، از امام صادق عليه السلام چنين آمده است: حضرت يوسف عليه السلام هنگامى كه در زندان بود، از مصرف نان تنها به خدا شكايت كرده و درخواست خورشت نمود، خداوند به وى امر فرمود تا پاره هاى نان خشك را كه نزد وى بود، جمع كند و در خمره اى روى آتش بگذارد، آب و نمك به آن اضافه كند تا به صورت آبكامه در آمده و سپس خورده شود.
مشرقى از ابى الحسن عليه السلام نقل میكند و میگويد: از آن حضرت، از خوردن مرى و كامخ كه از گندم و جو درست میشود و میخوريم سؤال كردم، فرمود: حلال است و ما نيز آن را میخوريم.[3]
چنان كه از روايات استفاده میشود، از غذاهايى كه در قديم مورد استفاده انسانها بوده است، آبكامه میباشد كه شايد همان اشكنه معمول ما باشد.
مزاج:
به قول شيخ، گرم و خشك تا درجه سوم، و برخى میگويند تا درجه دوم، و خشكى آن قویتر از گرمى آن است. و بعضى، گرم در اول و خشك در دوم نيز گفته اند.[4]
روشهاى تهيه آن:
1. بهترين آبكامه آن است كه در تابستان، آرد جو را با پودينه بيابانى خمير كرده، در تنور بپزند. سپس هموزن آن فوذج و نمك، ربع آن باديان، و براى افراد سرد مزاج مقدارى تخم كرفس، دارچين، قرنفل و امثال آن در آب خمير كرده و به مدت 20 روز جلوى آفتاب گرم بگذارند و هر روز به هم زده و آب بر آن بپاشند تا سياه و متعفن گردد، آنگاه در آب حل نموده و صاف شده آن را در شيشه گذاشته و چند روزى جلوى آفتاب بگذارند و سپس هر روز به هم زده و استعمال نمايند.[5]
2. ابتدا آرد جو و نعناع دشتى را مخلوط نموده و مانند نان میپزند، بر روى آن نمك پاشيده و تر نموده و جلوى آفتاب میگذارند تا كپك بزند، بعد روى آن آب پاشيده، سپس آن آب را جمع نموده، در شيشه میريزند. طعم آن ترش، رنگ آن بور و داراى بوى تند است.[6]
3. مقدارى زيره، سير و روغن خردل سفيد (كرشف) را در ظرفى سنگى گذاشته و دهانه آن را بسته، روى آتش قرار بدهند به طورى كه ظرف، بوى محتويات را به خود بگيرد، آنگاه نمك و خردل و نانخواه را در همان ظرف گذاشته و در آن را مىبندند و جلوى آفتاب میگذارند، بعد به طور طبيعى از آن ترشى درست میشود. به قول بعضى، آن را از آب برنج درست میكنند.[7]
خواص:
- جلا دهنده عروق
- بازكننده منافذ براى خروج خلط
- پاك كننده بلغم
- مليّن شكم و خشك كننده رطوبات بدن میباشد.
- همچنين، در ابتداى ظهور علايم آبله، سرمه كشيدن يا چكاندن آن در چشم، مانع بروز جوشهاى آبله است و اگر آبله بر آمده باشد، باعث از بين رفتن آن میشود، كه اين مورد تجربه شده است.
- غرغره آن محلّل ورم زبان كوچك و لوزتين
- جاذب بلغم از مغز، محلل
- برطرف كننده ضعف ذائقه
- خوشبو كننده دهان
- حرارت دهنده معده و جگر
- خشك كننده رطوبات معده و امعاء
- مسهل
- هضم كننده غذا
- اشتهاآور
- دفع كننده ضرر غذاها (خصوصاً غذاهاى چرب) و به واسطه حرارت معتدل آن، غذاى غليظ را رقيق مىكند.
- همچنين نافع قولنج نوبه اى، درد كفل، سياتيك
- اخراج كننده كرم معده و اخلاط چسبنده
- مدر مواد فاسد بدن
- نوشيدن مقدار كمى از آن، ناشتا، كرم شكم را میكشد.
- نيز آبكامه مانع و قطع كننده بلغم غليظ در معده است.[8]
- همچنين نوشيدن آن به مدت چند روز، با مقدارى لاك جهت لاغر شدن تجربه شده
- و اماله آن جهت زخم روده مفيد است.[9]
- مقدار خوراك آن از 3 تا 9 گرم مىباشد.
[1] فوذج معرب از بوره فارسى است و آن را از گرد گندم و جو مىسازند تا خشك شود محيط اعظم، ج 3، ص 275.
[2] محيط اعظم، ج 1، ص 91؛ المفردات، ص 58 و فرهنگ معين، ج 1 ص 21.
[3] كافى، ج 6، ص 330؛ مكارم الاخلاق، طبع قديم، ص 217 و مكارم الاخلاق، طبع جديد، ص 361.
[4] محيط اعظم، ج 1، ص 91.
[5] محيط اعظم، ج 1، ص 91.
[6] ادوارد كلوس، واروتايلر، لين برادى، مفردات پزشكى، انتشارات دانشگاه تهران، ارديبهشت 1358، ترجمه دكتر يعقوب آئينه چى، ص 58.
[7] لا ثانى لغات الادويه، ص 191.
[8] محيط اعظم، ج 1، ص 91.
[9] حسينى طبيب، محمد مومن، تحفه حكيم مومن، افست مصطفوى، سنه 1378، ص 243.