چرا روزه موجب سلامتی است؟
برای پاسخ به پرسش فوق و همچنین دانستن نقش روزه در سلامتی بایستی به یکی از مبانی خلقت رجوع کرد:
بر اساس اطلاعات دینی، خلقت انسان بر اساس دو بعد: طبیعی و روحی (الهی) می باشد.
بعد طبیعی خلقت انسان تبلوری از 4 عنصر (خلط) صفرا، سودا، دم و بلغم می باشد، که این عناصر برخواسته از 4 رکن آتش، خاک، آب و هوا می باشد که این بعد انسان شاکله طبیعیِ تن انسان را تشکیل می دهد. و بعد روحی نیز متشکل از روح الهی است.
برای حفظ تعادل تن انسان قواعدی خلق و نقل شده است که اگر انسان خواستار سلامتی است بایستی در حال تعادل بماند.
حفظ تعادل این 4 خلط یعنی بهداشت،
ایجاد تعادل در این 4 خلط یعنی درمان،
طبیب بر حفظ تعادل اخلاط 4 گانه توجه دارد.
علاوه بر آن حکیم به حفظ تعادل بعد روحی و هم بعد جسمانی توجه دارد.
با توجه به این که این 4 خلط، 4 ماده متضاد و ضد هم هستند و در یک ظرف بنام ظرف نَفس جمع شده اند، به صورت پیوسته در حال پراکندگی مداومند یعنی تن انسان در حال گسیختگی مداوم است و هر روز مقداری صفرا، سودا، دم و بلغم از دست می دهد.
نقش روزه در سلامتی
تعریف غذا: غذا عبارتند از جبران مجموعه 4 خلط از دست داده شده بدن به تن.
پس بایستی به همان میزانی که یکی از این 4 خلط از دست داده شده به همان میزان، غذای تولید کننده ی آن خلط را تناول نمود.
چون به شکل متعارف انسان ها بیش از حد نیاز، غذا می خورند و تعادل تن از حد خودش خارج و بیمار می شود.
حال به نقش روزه به عنوان یک واجب الهی پی می بریم،
روزه باعث می شود که این زیادی خوراکی ها و پرخوری های در طول سال را از بین می برد و انسان را به حال تعادل می رساند و هرچه به تعادل نزدیک تر باشد به همان اندازه زمینه پذیرش معنویات را پیدا می کند.
بنابراین برای ذکر یکی از علل وجوب روزه می توان به این نکته اشاره نمود که روزه به عنوان تامین کننده مقدمات سلامت تن واجب شده است همانگونه که حفظ تن واجب است.
و با این تعبیر پرخوری، بدخوری و نابه جا خوری، که زمینه پیدایش عمده بیماری ها را فراهم می کنند مکروه می باشند.
طبیبی از امام صادق سوال کرد : دین شما که پیرامون تمام موضوعات بحث کرده است پس چرا پیرامون طب بحثی ندارد؟
امام صادق فرمود: قرآن کل طب را در نیم آیه خلاصه کرده است.
کلو واشربو ولا تسرفوا
بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید
البته شایان ذکر است که برای وعده سحری و افطاری باید به اندازه ای که نیاز است تمایل شود و از همان پرخوری، بد خوری و نابه جا خوری پرهیز شود.